یک تجربه از عرفان حلقه

ساخت وبلاگ

اثار مخرب عرفان حلقه

با اینکه سالهاس پیش بود که عرفان حلقه ی اقای طاهری سرزبونها افتاد و الان دیگه خبری از فعالیتهای گسترده ی این مجموعه دیده نمیشه و اگه هم باشه بندرت هستش اما هنوز زخمهای اون سالها روی روحیه و زندگی عده ای باقی مونده.

عرفان حلقه هم مثل سایر فرقه ها و مکاتب جهان حرفهای خوب زیادی برای گفتن داره ولی همه ی اونها با وارد شدن پای جن به ماجرا ارزش خودش رو از دست میده و دیگه قابل اعتماد نیست.جن یا همون شیطان برای موفقیت خودش هزینه میکنه .درمان بیماری یا حل مشکلات مردم به قیمت وارد کردن شیطان به بدن این بندگان خدا.

در ادامه تجربه ی خانم جوانی رو مشاهده میکنید که برای اینکه امروز بتونه شرح حالش رو با ارامش بنویسه تجربیات سختی رو پشت سر گذاشته و بعد از سالها شکنجه شدن تازه به ارامش رسیده.


سلام .
داستان ورود به عرفان حلقه ، آثار مخربی که ایجاد کرد و نحوه خارج شدن و بهتر شدن اوضاع و شرایط

من از دوران نوجوانی یه حادثه ای برام رخ داد که یکی از حواس پنج گانه بدنم بدون علت پزشکی از کار افتاد و به پزشک های زیادی مراجعه کردم تمام جواب آزمایشات نشون میداد که مغز و اعصاب و دستگاه عصبی سالم هست . تا اینکه در زمان دانشجویی یکی از دوستان و هم دوره ای های دانشگاه چند بار حرف از درمان بیماری های سخت و لاعلاج زدن و گفتن که به چشم دیدن سرطان توی مدت یه هفته خوب شده بدون شیمی درمانی یا بیماری های مادرزادی شفا پیدا کردن و گفتن یه دوره هست که این قدرت رو به آدم میده چون انسان اشرف مخلوقاته این دوره باعث میشه که قدرت اصلی انسان از صورت بالفعل به بالقوه تبدیل شه و به هر چی که میخواد برسه و حتی دیگران رو شفا بده و گفتن مادرشون خیلیارو درمان کردن …. و بعد که جویا شدم گفتن دوره ای هست به نام عرفان حلقه که در اصل خودشناسیه که به همه آموزش میدن و اگر شخصی بیمار باشه خوب میشه بدون نیاز به پزشک یا اگر مشکلی نداشته باشه میتونه دیگران رو درمان کنه و بارها بهم پیشنهاد دادن و دعوت کردن … منم کنجکاو شدم و با خودم فکر کردم وقتی این همه به پزشک مراجعه کردم درمان نشدم این راه رو امتحان کنم و اگر واقعا چنین قدرتی به آدم میده که خیلی خوب میشه هم خودم رو درمان میکنم هم از قدرتی که خدا به عنوان اشرف مخلوقات داده خودم رو بهتر بشناسم و به خیلی از اهداف شخصیم برسم… تا اینکه یک مستر پیدا کردم و یک ترم اول رو تدریس کردن و بحث های علمی و جذابی برای مطرح کردن داشتن . البته لازمه بگم که پشت علم غایم شده بودن و به اسم علم و دلایل علمی از مباحث مختلف حرف زدن و دوره اول از من میخواستن که در روز در اتصال فرادرمانی بشینم[اتصال دادن حالتیه که فرد در محلی ارام و تنها دراز میکشه و هیچ حرکتی نباید بکنه.در ساعت معین و اجازه ای که خود فرد برای این اتصال میده.راس ساعت قربانی نشانه هایی رو در بدن خودش حس میکنه گویی انرژی قدرتمندی وارد بدنش میشه و حرکت میکنه.خود عرفان حلقه ای ها میگن هوشمندی در حال اسکن کردنته و این اثار هوشمندیه.لذا قربانی بدون حرکت تا اخر میمونه و منتظر نتیجه ی هوشمندی!! اما واقعیت اینه که بی حرکت ماندن شرط ضروری برای وارد شدن جن به بدنه.و همه ی انچه رو که حس میکنه هم نشانه های وارد شدن جن به بدن هستش.این اتفاق در حالت معمول بندرت واقع میشه.اما چون از خود قربانی اجازه گرفته شده گویی مجوز ورود جن براش صادر شده.وارد شدنش به بدن افراد سالم اجازه میخواد اما خارج شدن دیگه دست انسان نیست خودشون تا هر وقت بخوان میتونن بمونن و گاها فرد رو به جنون و بیماریهای سنگین اعصاب و روان جلو بردن) و به خودم هم حلقه تفوض کردن(یعنی خود این فرد هم میتونست برای وارد کردن جن به بدن دیگران اجازه ی اتصال بگیره) که برای اشخاص دیگه از حلقه ها استفاده کنم …. توی اتصال که میشستم اولش حس خوبی به آدم میداد احساس شادابی به آدم دست میداد و تمرکز بهتری به ادام میداد توی گوش دادن به حرف دیگران یا دیدن هر چیزی … سطح دقتم بالا رفت و گاهی خوشحال بودم از این موضوع گاهی برام غیر عادی بود بعد از چند جلسه اول این توانایی رو در خودم دیدم که ذهن آدم ها رو میتونستم بخونم اولش ذوق زده شدم و بعدش برای اینکه مطمئن شم که اشتباه نمیکنم آزمون و خطا کردم که ببینم فکر افرادی که میخونم درسته یا توهم شخصی خودم هستش که دست بر قضا دیدم تمام افکار آدم های دیگه رو که میخونم دقیق هستن و بعد از چند روز که مطمین شدم که این قدرت رو پیدا کردم[این توانایی ها به همه داده نمیشه اغلب مسترها که اجازه ی اتصال دارن یا افرادی که حضورشون میتونه برای گروه جنبه ی تبلیغاتی داشته باشه از این امتیازات بهره میبرن.اغلب فقط مدت کوتاهی احساس خوب پیدا میکنن که احتمالا بخشیش بخاطر القاّ روانیه] زمانی که فکر افراد رو میخوندم بسیار ناراحت و غمگین و گاهی در عین حال خشمگین میشدم . به عنوان مثال بارها اتفاق افتاد افرادی که فکر میکنن به نحوی بهم آسیب بزنن یا سرم بخوان کلاه بزارن یا افرادی که اصلا ازشون انتظار نداشتم دیدم چقدر افکار خوشایندی ندارند و هر چقدر این پرده کنار میرفت از آدما منزجر میشدم . به مسترم گفتم چنین اتفاقی افتاده گفتن که از شبکه منفی هستش و باید اعلام کنم که هوشمندی ذهن خوانی رو قطع کنه …[این حرف رو برای این به ایشون گفتن که سوئظن پیدا نکنه.والا در ادامه ملاحظه میکنید که مسترهای دیگه این توانایی رو دارن .اگه شبکه ی منفی هستش چرا مسترهای دیگه قطع نکردن.اگه خوبه چرا به ایشون گفتن شبکه ی منفیه بخواه که قطع کنن.جن براحتی میتونه این توانایی رو به کسی بده ایشون تمایلی نداشته و به این صورت ماجرا رو جمع کردن] بعد از اینکه اعلام کردم دیگه نمیخوام ذهن کسی رو بخونم قط شد و دیگه ذهن هیچ کس رو نمیشد بخونم… در دوره اول مدام یک سایه سیاه بالا سرم میدیدم که انگار بهم زور میگفت و خیلی حس سنگین و خشنی داشت مثل یکی که بخواد به کسی زور بگه و این حس ناخوشایند به من القا میشد. به مستری که داشتم اعلام کردم گفتن که موجود غیر ارگانیکه و من آلوده هستم به داشتن موجودات غیر ارگانیک و گفتن نیاز هست که ترم بعدی بهم آموزش تشعش دفاعی بدن[تشعشع دفاعی همون جن گیری هستش که برای خارج کردن گروه دیگه ای از جنهاست.که فرد بطور کامل در خدمت جن های عرفان حلقه باشه]
در حالی که هنوز ترم اول تموم نشده بود و من از هیچی خبر نداشتم دوستم بهم زنگ زد و گفت که مادرش میخواد منو ببینه و منو دعوت کرد که برم مادرشون که مستر عرفان حلقه بودن رو ببینم . ایشون و مادرشون اصلا نمیدونستن من دوره عرفان حلقه رو شروع کردم بهشون نگفته بودم . رفتم و به محض اینکه مادرشون رو دیدم بهم گفتن به جمع ما خوش اومدی . من تعجب کردم و پرسیدم منظورتون چیه گفت من میدونم وارد عرفان حلقه شدی و وقتی که حلقه ‌دریافت کردی تو خواب از طریق هوشمندی حضورت رو متوجه شدم و بهت تبریک میگم و گفت من و پسر کوچیکترم مستر هستیم و گفتن اعلام میکنم از این به بعد رویای صادقه ببینی و هر چی تو خواب ببینی عینا همون اتفاق میفته و[همین که خوابها به همون شکل واقعی دیده میشن معنیش اینه که خواب توسط جن ایجاد شده.اگه توسط ملائک خواب ببینیم با زبان مخصوص رویا بینی بهمون نشون میدن و تعبیر هم داره] مدام میگفتن که ما اشرف مخلوقاتیم و خدا به همه انسان ها جایگاه والا داده تنها نمیدونیم چجوری استفاده کنیم و واقعا بعد از اون دیدار. هر خوابی میدیدم عینا همون اتفاقات میفتاد و برام ترسناک بو که هرچی خواب میبینم اتفاق میفته …. گذشت و من ترم بعدی تششع دفاعی شروع کردم و حرف از انواع جن بود و کالبد های روحی که در بدن و ذهن ما نفوذ میکنن

بعد از اتصالات اول[منظور جلسه ی اول جن گیری هستش] اتفاقات بسیار افتاد … صداهای عجیب شنیدم و اجسام جلو چشمم تکون میخوردن مثلا کنترل تلویزیون رو میز تکون میخورد از روی میز یا انگار یکی میزد تو در اتاق و من به شدت ترسیدم[هر قدر نفوذ جن عمیقتر بشه این جور مسائل هم بیشتر میشه] و مسترم گفتن که اینها طبیعیه چون به موجودات غیر ارگانیک فشار میاد و نمیخوام از پیشت برن سعی میکنن بترسوننت که ادامه ندی و هر چی بیشتر ارتباط بگیری به نفع خودته و من هر بار اتصال میگرفتم بیشتر اذیت میشدم …[هر اتصال عمق نفوذ رو بیشتر میکنه] تا جایی که میرفتم تو اینه دستشویی خودم رو یهو نگاه کردم که صورتم رو بشورم یکی رو کنارم دیدم و شوکه شدم و وقتی کنارم نگاه کردم وجود نداشت دوباره تو اینه نگاه کردم همون ادم رو کنارم دیدم و به شدت ترسیدم و فرار کردم بیرون دیگه میترسیدم حتی تو اینه نگاه کنم …. یه شب خواب بودم توی خواب انگار من سر جام خواب بودم و یکی رو دیدم که انتهای پذیرایی خونه داره نگاه میکنه و با اینکه در و دیوار در مسیر اتاق تا انتهای پذیرایی بود اما انگار هم من قابلیت این رو داشتم که اون رو ببینم و هم اون منو میدید ناگهان به سرعت نور از تو دیوار رد شد و واردبدنم شد …. همین که تو خواب وارد بدنم شد از شدت ترس جیغ زدم و از خواب پریدم که همه بیدار شدن و بهم آب دادن و میخواستن مطمئن شن که چیزی نیست … بعدش جسمم سنگین شد و در تنهایی پلکام یا بهش فشار میومد بسته شه یا فشار میومد و از حد نرمال بیشتر باز شه و حس میکردم یکی همش نگاهم میکنه و تو بدنمه [این مرحله تسخیره.خیلی خطرناکه و با وارد شدن معمولی فرق داره.حالت افراطیش مجنونهای در بند هستن که قدرت فوق العاده ای هم دارن]…. چند روز گذشت و من حال آشفته ای داشتم و مدام اتصال میگرفتم که این جن یا کالبد ذهنی که میگن خارج شه که از وزارت اطلاعات تماس گرفتن و گفتن که عرفان حلقه فرقه شیطانی هست و بهم اطلاع دادن که چقدر آثار مخرب داره و من اصلا سر کرده این فرقه رو نمیشناختم و نمیدونستم که اصلا این فرقه چجور تشکیل شده …. پیش خودم فکر میکردم کلاس خودشناسی رفتم و شفاگری و سریع مسترم رو بلاک کردم و ادامه ندادم [ایشون بدون اینکه متوجه شده باشه بصورت معجزه وار نجات پیدا کرده.اگه چند روز بیشتر از این تسخیر میگذشت دیگه امکان نداشت از عرفان حلقه بتونه جدا بشه.مثل مسترهای فعلی عرفان حلقه]…. به مرور زمان من حالم بدتر شد و رفتار آدما باهام تغییر کرد تمام دوستام رو از دست دادم هر کاری میکردم به نتیجه نمیرسید تمام روابطم خراب شد و جدا از اونی ها همش کابوس میدیدم و خواب های جنسی موجوداتی که اصلا شبیه آدم نبودن و من نظاره گر روابط جنسی‌شون بودم تا اینکه دوباره مادر دوستم رو بیرون دیدم و منو دعوت کردن خونه و با پسر کوچیکشون آشناشدم و به شدت معذب بودم چون پسرشون بهم گقت ذهن خوانی میکنه آینده بینی میکنه و من ذهنیت خوبی راجبشون نداشتم دیگه و یک بار جلو چشمم روحش رو از بدنش جدا کرد وقتی نبضشو گرفتم نبض نداشت و بعد چند دقیقه برگشت و ادعا میکرد که روحش رو فرستاده یه جای دیگه به کسی کمک کنه . در مورد آینده نگری و دیدن آینده اتفاقاتی که فاصله زمانی زیادی نداشت رو درست میگفت و خودش گفت در بلند مدت میتونه آینده تغییر کنه بسته به شرایط و رفتار آدم ها و از آینده ام خیلی چیزا گفت از جایی هم نگران بودم که ذهنیت منفی منو نسبت به خودش متوجه نشه و بعد یه مدت ارتباطم باهاشون کلا قطع کردم چون همش متو دعوت میکردن که ادامه بدم و من نمیخواستم درگیر شم اما حالم به شدت بد بود و مدام انگار یه چیزی توی بدنم بود و تکون میخورد بی قرار بودم همش بدنم داغ میکرد افکار منفی بهم القا میشد و موقع خواب هر شب انگار یکی در گوشم جیغ میزد نمیتونستم بخوابم

و مدام سایه سیاهی رو همراه خودم میدیدم و هر جا میرفتم همراهم بود توی جمع که قرار میگرفتم مثل گرد باد دور همه آدما میچرخید و جو فضا بشدت سنگین میشد و باعث میشد دیگران حس بدی از من بگیرن و ازم دوری کنن و قطع ارتباط میکردن بعد همون دیدار بدون هیچ دلیلی …. گاهی روی بدنم جای چنگ و ناخن میفتاد با اینکه تنها بودم میدیم جای ناخن روی پوست دستم میفته و دستم میسوخت انگار …

[اولین نسیم رحمت بعد از سالها دوری]

تا اینکه شروع کردم به نماز خوندن اوایل نمیتونستم نماز بخونم و حالم بد میشد سرم گیج میرفت و سیاهی تمام اطرافم رو میگرفت و بهم فشار خیلی زیادی وارد میشد … سرچ کردم راه هایی مثل چهله سوره یس و سوره جن برای دفع جن پیدا کردم و روزی ۷ بار سوره یس میخوندم . موقعی که سوره یس میخوندم حالت تهوع بهم دست میداد و میخواستم بالا بیارم اما چیزی نبود بالا بیارم بیشتر انگار هوا بود میخواستم بالا بیارم که هیچی نمیشد و فقط بهم فشار وارد میشد و به هر سختی و مشقتی بود مدام سوره یس خوندم و نمازم رو به سختی میخوندم که شاید از دست جن خلاص شم و شبها اصلا نمیتونستم بخوابم تا اینکه جایی که خوندم سوره بقره رو روزانه یا گوش بدم یا بخونم و خوندم که روغن زیتون هم مفیده چون اجنه از بوی روغن زیتون بدشون میاد …و شروع کردم شب ها سوره بقره با هدفون گوش میدادم که جن تو بدنم تحریک میشد و شروع کرد به حرکت کردن گاهی خارج میشد و احساس سبکی بهم دست میداد و دوباره وارد میشد حالم بد میشد …. حتی موقع شنیدن صوت قران گاهی بدنم رو تکون میداد .به مرور زمان یکم آروم تر شدم و دیگه صوت بقره گوش ندادم چون طولانی بود واسم خسته کننده بود هر شب … صداهای جیغ زدن از بین رفت بعد اون مدتُ شبا میخوابیدم اما کابوس میدیدم هر شب …. و بعد یه مدت صورت بقره رو ارام موقع خواب میزاشتم پخش شه از همون موقع دیگه اصلا کابوس ندیدم و یکی دو بار که دیگه سوره بقره رو نداشتم باز خواب میدیدم و فهمیدم که موقع قرائت سوره بقره هنگام خواب نمیتونن باعث شن خواب آشفته ببینم

سوره های دیگه هم هست که روزا میخوندم مثل سوره دخان - صافات و جن و موقع خواب بقره سوره گوش میدادم
به مرور کیفیت نمازم بهتر شد و بعد از آشنایی یا اقای حیدری موقع نماز تنها زمانی هست که احساس آرامش بهم دست میده هر چند حتی اگر خشمگین و عصبی و خسته باشم زمانی که نماز میخونم انگار آب میزیزن روی آتیش و به آرامش میرسم …
و بعد از اینکه کیفیت نمازم بهتر شد سایه نمیبینم اما گاهی سنگینی حس میکنم و خداروشکر نسبت به قبل خیلی بهترم ….

هدف از شرح این داستان و وقایع آگاه سازی افرادی هست که دچار آسیب های جبران ناپذیر نشن و اطلاع ندارن از عرفان حلقه و خواهشم اینه اصلا گول ظاهر عناوین علمی و مذهبی که سعی در جذب افراد دارند رو نخورید چون در پشت این حرفا چیزی نیست جز یک دام بزرگ برای اینکه گرفتار جن و شیطان شید و از راه درست و صالح به مرور زمان خارج شید چیزی نیست که بعد از جن زدگی دیگه دست خورد فرد نیست مگر افرادی که زود متوجه شدن و خارج شدن طب روحانی اصطلاحی معتبر اما سرقت شده...

ما را در سایت طب روحانی اصطلاحی معتبر اما سرقت شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : serathedayat بازدید : 40 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 11:38